سلمان نقره کار

بسمه الذی قدّر بحکمته و حکم بتدبیره و دبر بعلمه

با تقدیم سلام خدمت دانشجویان گرام درس «حکمت هنر اسلامی»

بر آن شدم تا یک جمعبندی مقدماتی از درس تنظیم کنم، تا زمینه بازاندیشی خودم، راهنمایی استادان، همفکری همکاران فراهم شده و البته شاید به مرتب شدن مطالب در ذهن شما عزیزان نیز کمک کند.

تا جایی که فرصت داشتم را به پیوست تقدیم می دارم؛ با یاری خدا تلاش خواهم کرد آنرا تکمیل کنم و در این راه مشتاق شنیدن یا خواندن نظراتتان هستم ...


خدایاریمان کند اول در معماری وجود خویشتن ... سپس معماری مکان زندگی خودمان و دیگران



جمعبندی مقدماتی درس «معماری در منظومه حکمت اسلامی»


درس «حکمت هنر اسلامی» که به « معماری در منظومه حکمت اسلامی» نامگذاری شد، با هدف زمینه سازی برای «حکیم شدن» دانشجوی معماری[1] تدبیر شده است. برای رسیدن به هدف، مشارکت فعال معلم و دانشجو ضروری است. کارهایی در کلاس انجام می شود و کارهایی توسط دانشجو در بیرون کلاس که مکمل یکدیگرند. فعالیت کلاسی شامل «تدریس، تدبیر و برنامه ریزی درس و گفتگو (نقد و نظر) درباره اندیشه های گوناگون» و کارهای دانشجو شامل اول «تصمیم و عزم یادگیری» توأم با «تلاش و پشتکار» و سپس «تعمیق دانش (بازخوانی درسهای هر هفته و اندیشه ورزی درباره آن)، توسعه دانش (مطالعه منابع مرتبط برای آشنایی با دیدگاههای گوناگون درباره حکمت، معماری، اسلام، انسان، زیبایی و هنر)» که همه در پرتو «توسل» به معادن حکمت خدا و «توکل» بر خدای حکیم انجام پذیرند. این مجموعه (7 ت: J) تحت عنوان «دوستان خندان دانشجو برای یادگیری درس» معرفی شدند و به میزانی که مجموع این کارها به درستی انجام گردد، موجب نیل به هدف خواهد شد.



[1] . نه صرفا حکمت دانی، گرچه عبور از این مسیر، ناگزیر است.

حکمت: دانش و بینشی از جنس نظری و عملی (هستها وبایدها)[1] برای«شناخت، تبیین و تشخیص درست» و سپس «تصمیم درست» که پیامد آن «اعمال و رفتار شایسته» و در نتیجه «آثار شایسته انسان» را در پی دارد[2] ؛ بعبارتی بینشی است برای شناخت «حقیقت، واقعیت و غایت» پدیده های هستی، آنگونه که هستند و آنگونه که باید باشند؛ و اصولی می دهد برای عمل متقن و هرگونه تغییر (مهندسی) در عالم و آدم و البته معیاری برای سنجش مسیر و ارزیابی محصول آن عمل. حکمت از سوی خداوند به آدمی اعطا می شود (یؤتی الحکمت من یشاء) که البته آدمی باید از یکسو زمینه های درونی را از طریق تقوا و تزکیه نفس، در خویشتن ایجاد کند[3] و از سوی دیگر با تلاش و مجاهده، دانشها و مهارتهای لازم را درباره «خدا، انسان، طبیعت و معماری» کسب کند[4]. دو منبع کلی برای کسب علم (حکمت) وجود دارد: بشری و فرابشری؛ منابع بشری کسب علم، شامل «تجربه، عقل و شهود» است که هر انسانی به میزانی از آن برخوردار است و بدلیل خطاپذیری، از اعتبار نسبی برخوردارند. تا اینجا منبع علم ما با دیگر مکاتب بشری مشترک است و هر چیز علمی و عقلی، شرعی محسوب شده و کاملا معتبر و مُتاع است. بخش اسلامی حکمت، منبع فرابشری آن، یعنی «وحی الهی» است که در فرهنگ شیعی شامل «قرآن و سنت معصومین» می گردد و بدلیل خطاناپذیری، کاملا معتبر و متقن است. اصول آن در هر زمان و مکان ثابت و فروع آن طی فرآیند اجتهاد (تفریع اصول)، متناسب با شرایط و نیازهای هر زمان و مکان تطبیق داده می شود[5].

حکیم کسی است که دانایی و توانایی انجام عمل شایسته را دارد و در نتیجه آثارش ثمربخشی مادی و معنوی برای خودش و اثربخشی مادی و معنوی برای بهره برداران و بلکه محیط پیرامونش (طبیعت و بافت) را دارد؛ یعنی موجب رشد خودش و دیگران می شود. بعبارتی اعمال و آثار فرد حکیم، موجب می شود که هم خود وی و هم هرآنکه از آثارش بهره می برد، شکوفا شوند و بطور نسبی، به آن غایت شایسته ای که برایش خلق شده اند برسند.

دین: برنامه ای منسجم برای زندگی سعادتمندانه انسان (فرد و جامعه)[6] است، شامل باورها و بایدها[7]. بطور دقیقتر شامل «بینشها، ارزشها، اصول، روشها و الگوها»[8]. بینشها خود شامل «هستها، شایدها و بایدها» درباره «مبداء، مسیر، مقصد» انسان و جهان است[9]. از این منظر، «دین» با «حکمت» سنخیت دارد. ادیان می توانند از منبع بشری یا فرابشری (الهی) باشد. دین اسلام بعنوان آخرین و کاملترین دین الهی مجموعه «عقاید، اخلاق، احکام، حقوق و قوانین و مقرراتی» است که برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسانها از سوی پروردگار جهان، به بشر هدیه شده است. راهبرد اصلی اسلام برای نیل به سعادت انسان، تربیت اوست که متناسب با خواست و «اراده اگاهانه» وی محقق می شود. به همین منظور علاوه بر «بینش و روش، یا باور و بایدها» الگوی انسان کامل را نیز به آدمیان معرفی می کند که هم بعنوان راهنما (نبوت)، هم راهبر و مجری قوانین اسلام (امامت و ولایت)، هم الگو و اسوه حسنه در هدایت و سعادت بشر ایفای نقش می کنند. از این منظر، سنت پیام آور عزیز و سیره اهل بیت معزز ایشان شامل: گفتار، رفتار و حتی آثار خودشان یا مورد تایید یا رد ایشان، همچون قرآن، منبع معتبری است که معیار تشخیص و تصمیم مسلمان قرار می گیرد.

انسان: در منظومه حکمت اسلامی، آدمی را می توان شبیه به یک درخت تصور کرد[10] که دانه یا حقیقت وجودیش فطرت الله[11] است؛ یعنی مجموع صفات حسن پروردگار در مقیاس انسانیش در وجود آدمی به ودیعه نهاده شده که قرار است در مسیر زندگی، بتدریج شکوفا شود[12]. غایت وجودی این دانه، مقام جانشینی خدا[13] و تجلی صفات نیکوی خدا در وجود آدمی است؛ و مسیری که انسان از مبداء (حقیقت او = فطرت الله) به مقصد (غایت او = خلیفت الله) می رساند «صراط مستقیم» نام دارد؛ یعنی زندگی اسلامی، زندگی در مسیر صراط مستقیم[14] است و از این منظر هر کاری که در این «جهت» قرار گیرد، اسلامی و خوب است. آدمی صرفا برای زندگی و بهره مندی از مواهب این عالم خلق نشده[15]، بلکه قرار است در این زندگی رشد کند و استعداهای فطرت الهی او شکوفا شود و اگر این زندگی، در صراط مستقیم (مبتنی بر آموزه های حکمت اسلامی) طی شود، موجب رشد او خواهد شد. البته بدیهی است طی این طریق، آگاهانه و آزادانه، با اختیار خود انسان انجام شدنی است. از این منظر اگر «حکمت نظری و عملی اسلام» درباره انسان و جهان و روابط آنها مبنای زندگی انسان (روابط چهارگانه او با خدا، خویشتن، جامعه و طبیعت، در معماری) قرار گیرد، زمینه سعادت دنیوی و اخروی وی (= شکوفا شدن استعدادهای الهی او) فراهم می شود.

و اما به محض تولد آدم و ورود او به این عالَم، زندگیش با شناختن آغاز می شود (شناخت با حواس پنجگانه)؛ کسب دانش بیرونی و بتدریج بینش درونی؛ متناسب با این شناخت، ارزشگذاری خوب/بد و در پی آن گرایشهای آدمی در وجودش شکل می گیرد[16] متناسب با گرایشها، انتخابها و تصمیمها و در پی آن رفتار و اعمال انسان[17] سامان می یابد. گاهی خروجی این رفتارها بصورت محصولی بیرونی قابل مشاهده است، همچون آثار معماری؛ و البته این آثار همانگونه که متأثر محیط پیرامون هستند، تأثیراتی نیز (مادی و معنوی) بر محیط و حتی بر پدیدآورنده خود می گذارند. مجموع این «بینش و گرایش، تا رفتار و آثار و تأثیر» بتدریج منش و شخصیت انسان (فرد و جامعه) را شکل می دهند که در طی زندگی، بتدریج در حال «شدن[18]» است. این درخت را اگر «جامعه انسانی» ببینیم، آنگاه آثار تمدنی (معماری، موسیقی، پوششها، گویشها، هنرها و ...) بمثابه ثمرات درخت فرهنگ یک جامعه هستند که در طول تاریخ و عرض جغرافیا بیانگر بخشی از بینشها و گرایشهای هر فرهنگ است؛ و اگر این درخت را وجود یک «معمار» تصور کنیم، آنگاه آثار معماری او بخشی از منش و شخصیت او (وجود او!) هستند. اینجا شاید بیان این مصرع شعر خالی از لطف نباشد که «از کوزه همان برون تراود که در اوست ...»؛ اگر هم این درخت را «بهره بردار» از آثار معماری خودمان بدانیم، آنگاه مکان زندگی (معماری و شهر)، بمثابه یکی از عوامل محیطی رشد انسان بر کیفیت و سرعت رشد او اثرگذار است و از این منظر، ما معماران متعهد و مسؤولیم.

معماری: برای تعریف معماری، ابتدا با یک تعریف پایه عقلانی (فلسفی) آغاز کردیم؛ اینگونه: معماری عبارت است از «ماده ای که صورت می یابد توسط فاعلی برای غایتی در بستری» که شامل 5 عامل اصلی می گردد[19]. سپس با تکمیل تدریجی این ساختار با محتوای حاصل از مطالب درس[20] می توان چنین تعریفی از معماری داشت: «ساماندهی و بازآفرینی فضا برای ایجاد مکان زندگی و رشد انسان در بستر محیط توسط معمار». روش-ابزار یا زبان ساماندهی فضا در معماری «اندازه و هندسه» است. زندگی انسان شامل روابط چهارگانه اوست با خدا، خویشتن، جامعه و طبیعت که در بستر مکان انجام می شود؛ بستر تشکیل و تغییر معماری نیز شامل زمان و مکان می شود که بستر مکانی خود شامل بستر انسانی، طبیعی و کالبدی می گردد ... .

معماری در منظومه حکمت اسلامی: اگر بپذیریم که اولا «ظرف زندگی» تابع «سبک زندگی» است، بنابراین شایسته است برای انسان مسلمان مکان زندگی متناسب با زندگی مسلمانانه تعبیه کرد؛ ثانیا «مکان زندگی» آدمی بعنوان بخشی از محیط تربیت و رشد او، بر «سبک زندگی» وی اثرگذار است، آنگاه بایسته است مکانی برای زندگی انسان تعبیه کرد که بتواند مسلمانانه (رو به رشد) زندگی کند. یعنی روابط چهارگانه او مبتنی بر آموزه های اسلام سامان یابد. در هر دو صورت معمار مسلمان نسبت به زندگی شایسته و روبه رشد بهره بردار خود متعهد و مسؤول است. بر این اساس حکمت اسلامی حداقل در دو مرحله: در سبک زندگی انسان و سپس ظرف زندگی او (معماری و شهر) می تواند/باید اثربخش باشد.  

زیبایی: حسن و بهاء حضرت حق است؛ تجلی صفات حسن پروردگار که به نسبت ظرفیت وجودی پدیده ها در آنها متجلی می شود[21]. این ظرفیت در برخی پدیده ها ثابت و در انسان متغییر و در اختیار آدمی است. زیبایی از طریق هنر، زبان هنر، مترجم و مبدِّل هنر، که با نمادها و نشانه ها در کالبد دمیده می شود. همچون کالبد کلام، نوا، هندسه و مواد و مصالح. (صورت و ماده هنرها ...)[22] . غایت زیبایی که انسان ایجاد می کند باید صیرورت انسان به سمت غایتش (که خلیفت الهی است) باشد. از یک منظر[23] علت زیبایی (از سوی خدا)، گویا تجلی خواهی خداوند است، طبیعت اوست، همچون خورشید که می درخشد و پرتو افکنی ذات اوست. در این نگاه اولین هنرمند و زیبایی آفرین خود خداست. از منظری دیگر (از سوی انسان) تجلی جویی و حقیقت پویی انسان است. شاید رابطه دوطرفه ایندو، یعنی ذات غنی مُغنی با فقیر مطلق، مثل دو قطب آهنربا که البته همسان نیستند، یکی عین جود و وجود است، دیگری عین فقر و فنا ...  دلیل اصلی زیبایی آفرینی (هنر) بشر (هنرمند) باشد.

هنر: زیبایی آفرینی است، تجلی بخشیدن به زیبایی، بیان زیبایی توسط انسان یا خود خدا ... و هنرمند: تجلی دهنده زیبایی است که باید هم در ادراک و هم در ایجاد زیبایی، «اهل»[24] باشد.

مخاطب (بهره بردار): باید در ادراک اهل باشد. به میزانی که 4 مرتبه نفسش شکوفا شده باشد، از زیبایی محسوس تا معقول و معنوی را درک می کند و از لذتهای ظاهری تا باطنی اثر می پذیرد و بهره می برد. همانگونه که برای ایجاد اثر هنری اهلیت لازم است، برای ادراک آن نیز لازم است.

برخی نتایج و کاربردها (تأثیرات حکمت اسلامی بر معماری) ...

 

... ادامه دارد ... و مشتاق شنیدن یا خواندن نظراتتان هستم...



[1] . چیستی حکمت

[2] . چرایی و فایده حکمت

[3] . در واقع با کنترل کردن دو مرتبه پایین نفس، زمینه شکوفایی دو مرتبه بالاتر فراهم می شود؛ مرتبه ناطقه قدسیه، وظیفه اش حکمت و نزاهت است.

[4] . چگونگی کسب حکمت

[5] . فقیه در مقیاس فردی و ولایت فقیه در مقیاس اجتماعی

[6] . چرایی و هدف دین

[7] . جهان بینی و ایدئولوژی، یا حکمت نظری و عملی

[8] . چیستی دین

[9] . هستها یا واقعیت، شایدها، شایسته ها یا حقیقت و غایت انسان و جهان، و بایدهایی که مسیر حرکت در دنیای واقعیت از سمت حقیقت  به سمت غایت انسان را نشان می دهند.

[10] . روش «مدلسازی» شاید بعنوان یکی از روشهای سه گانه اثبات عقلانی-فلسفی (قیاس، استقراء، تمثیل)

[11] . فطرت الله التی فطر الناس علیها (سوره ... آیه ...)

[12] . مسیر زندگی مسیر شدن یا صیرورت انسان است.

[13] . انی جاعل فی الارض خلیفه (سوره ... آیه ...)

[14] . شاید به دلیل اهمیت این موضوع است که حداقل روزی 10 باز در نمازها باید از خداوند طلب کنیم!  

[15] . افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون!؟ (سوره ... آیه ...)

[16] . که در ابتدا مبتنی بر تشخیص منافع و مضار مادی است و ممکن است بتدریج معیارهای غیرمادی نیز شکل بگیرد

[17] . کنش درونزا یا واکنش متأثر بروندادها

[18] . صیرورت انسان

[19] . ماده، صورت، فاعل، غایت و بستر

[20] . سرفصلهای پنجگانه درس: معماری، علم و حکمت، دین و اسلام، انسان، زیبایی و هنر.

[21] . چیستی زیبایی

[22] . چگونگی تحقق زیبایی در عالم ماده

[23] . دیدگاه خانم دکتر رهنورد با اشاره به حدیث قدسی «کنز مخفی ...» در کتاب حکمت هنر اسلامی ایشان

[24] . بقول شهید آوینی هنرمند باید دارای دو بال « شیدایی و قدرت بیان» باشد ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی